حسین فرخی بعد از نمایشهای"مکبث" و"رومئو ژولیت" و بازنویسی متون کلاسیک جهان به سراغ نمایشی کاملاً ایرانی، نوشته خودش رفته است. "شبنشینی باشکوه آقاجون" نمایشی است با نگاهی انتقادی که گاه طنز هم چاشنی آن شده است. از فضای صحنه گرفته تا رویدادها و بروشور نمایش همه چیز در فضایی تاریک، سیاه با رگههای قرمز شکل میگیرد.
حسین فرخی بعد از نمایشهای"مکبث" و"رومئو ژولیت" و بازنویسی متون کلاسیک جهان به سراغ نمایشی کاملاً ایرانی، نوشته خودش رفته است. "شبنشینی باشکوه آقاجون" نمایشی است با نگاهی انتقادی که گاه طنز هم چاشنی آن شده است. از فضای صحنه گرفته تا رویدادها و بروشور نمایش همه چیز در فضایی تاریک، سیاه با رگههای قرمز شکل میگیرد.
بهاران بنیاحمدی:
اشاره:
حسین فرخی بعد از نمایشهای"مکبث" و"رومئو ژولیت" و بازنویسی متون کلاسیک جهان به سراغ نمایشی کاملاً ایرانی، نوشته خودش رفته است. "شبنشینی باشکوه آقاجون" نمایشی است با نگاهی انتقادی که گاه طنز هم چاشنی آن شده است. از فضای صحنه گرفته تا رویدادها و بروشور نمایش همه چیز در فضایی تاریک، سیاه با رگههای قرمز شکل میگیرد.
اگر در یک عبارت بخواهیم بگوییم، نمایش شما درباره چه چیز میخواهد صحبت کند؟
"عدالت اجتماعی"، اگر قرار باشد، موضوع را بازتر کنم، در واقع تأثیراتی که سوءاستفاده از قدرت و رانتخواری در جامعه میگذارد را بیان میکند. تبعیض اجتماعی که بیشتر نتیجه مسائل فرهنگی است.
برای اجرای این نمایش عجیب است که با ممیزی روبهرو نشدید.
همه پیش از اجرا میگفتند محال است این نمایش اجرا شود. کسانی که تمرینها را دیده بودند یا قصه را میدانستند میگفتند خیلی جسورانه نگاه میکند و امکان اجرای آن کم است. در بازبینی نمایش با برخی تذکرها و حذف اصطلاحات روبهرو بودیم یا شوخیهایی که با بعضی از سریالها شده بود که در نهایت چون به پیکر اصلی نمایش لطمه نمیزد، پذیرفتیم.
این نگاه اجتماعی شما در نمایشهای قبلیتان"مکبث" و"رومئو و ژولیت" هم دیده میشد در آن جا با آدابته کردن و این جا صراحتاً اشاره میکنید.
دقیقاً، درست متوجه شدهاید. در نمایش رومئو و ژولیت خانوادهها به دو جناح چپ و راست تقسیم شده بودند و نگاه اجتماعی داشت.
راستی علت خاصی دارد که همیشه یا متنی را خودتان مینویسید یا در متون کلاسیکی که آماده هست یک دستی میبرید و تغییرش میدهید؟
نه حساسیت خاصی وجود ندارد، ولی اگر متنی همه ویژگیهایی که من دنبال آن هستم را داشته باشد، یا ترجمه خوب و مناسبی از متنهای بزرگ به دستم برسد، دیگر انگیزهای برای بازنویسی دوباره ندارم. در کارهای تلویزیونی که انجام دادم، مجبور بودم در متنهای دستی ببرم تا برای تلویزیون آن را آماده کنم. کارهای صحنهای هم هر کدام به نوعی نیاز به روایتی دوباره داشتهاند.
شما معمولاً با گروهی کار میکنید که تماشگران اصلی تئاتر آنها را کمتر در سالنهای تئاترشهر دیدهاند، به عبارتی خیلی در تئاتر پر کار نیستند.
من در گروه"اندیشه" با دوستان دیگر هم گروه هستم و در این کار از بسیاری از آنها به علت پر پرسوناژ بودن نمایشم استفاده کردهام، اما حساسیت خاصی وجود ندارد و به مقتضای نقش، آدم مناسب را انتخاب میکنم مثلاً در کار قبلیام خانم ماهیان و اصغر همت حضور داشتند چون مناسب نقش بودند.
اما در نمایش"شبنشینی باشکوه آقاجون" بازیگرانی هم حضور دارند که از حداقل ویژگی بازیگری که همان بیان خوب است، برخوردار نیستند.
نه من این را قبول ندارم. بازیگرها به خاطر کاراکتر و به تناسب نقش و خصوصیات فیزیکی و بازی انتخاب شدهاند و اگر به نظر شما این طوری است حتماً به خاطر این است که آن نقشها نقشهایی هستند که در جامعه نیز به حاشیه رفتهاند و تحت تأثیر کاراکترهای دیگر قرار گرفتهاند.
تناقض دیگری که هست جنس بازیهاست، جنس بازیها هم خیلی با صحنه انتزاعی و غیرواقعی جور نمیشود و تناقض دارد.
من در تئاتر معتقدم صحنه و فضای نمایش نباید با تشریفات همراه باشد. باید با یک نشانه کوچک هم تماشاگر از فضای داستان با خبر شود. من از نمایش"مکبث" به این طرف به سمت نوعی پالایش رفتهام. استفاده مناسب از اشیاء و دکور روی صحنه و بهره بردن از امکانات اندک. در مورد جنس بازیها هم در نظر داشتم تلفیقی از بازی رئال، روایت و فاصله گذاری دیده شود که هر یک به تناسب صحنه تغییر پیدا میکند مثلاً در صحنه برزخ بازیها هم کِشدار و کُند میشود و دیگر رئالیستی نیست یا در مردهشور خانه رئالیستیتر است.
در مورد برزخ گفتید. نگاه اخلاق گرایانه شما در صحنههای برزخ با نگاه اجتماعیتان در تناقض نیست؟
اصلاً نگاهم اخلاقگرایانه نبوده است ،اگر هم به نظر این طور میرسد برای آن است که ما هیچ یک تجربه عالم برزخ را نداریم پس آن چه میبینیم برایمان تازه است و هر کس برداشت خودش را از آن دارد. من فقط میخواستم دنیای بعد از مرگ را نشان دهم و تنها با چند اشاره کوچک صحنهای را بسازم که تماشاگر باور کند عالم بعد از مرگ را دارد میبیند قطعاً امکاناتی که داشتم کم بود و من سعی کردم از همه امکاناتم درست استفاده کنم مثلاً اگر این نمایش در تالار وحدت اجرا میرفت، امکانات فنی برای نشان دادن این صحنه بیشتر بود.